دیالوگ های ماندگار و بسیار زیبا از چند فیلم سینمایی
– برای خلاص شدن از بدبختی ها باید یک شب یک شام درست و حسابی درست کنید و بخوریم و همه درزای در و پنجره هارو ببندیم و یکی شیر گاز رو باز کند و ا..
برای خلاص شدن از بدبختی ها باید یک شب یک شام درست و حسابی درست کنید و بخوریم و همه درزای در و پنجره هارو ببندیم و یکی شیر گاز رو باز کند و ارام بخوابیم صبح که نشده همه درد و غم ها از بین میرود
.حرم مرتضی علی یک مرد که واسه شرف و ناموس 12 سال کشیده است وجدانش بالاتر از این پول هاست و سلامتی 3 تن ناموس و رفیق و وطن و سلامتی 3 کس زندانی و سرباز و بی کس
اعتراض داریم به رنگ سرخ که سوزاننده هست به ابی که سرد و به زرد که جدایی و هر رنگی که روح زندکی در آن نیست و رنگ روح زندگی سبز است
مادر مرد بسکه جان ندارد میم مثل مادر . تا حالا در جبهه بخاطر میرزا و دخترش تا اینحا وایساده ام و ازین به بعد دختر میرزا را بدون خاک ایران نمی خواهم و میخواهم بجنگم
شاکی بودن از دنیا و زمانه و زندگی و دعوا و جنگ و شادی و غم همه اینها تنها گوشه ای از دیالوگ های ماندکار هست که در این ویدیو می بینید