بحث دکتر انوشه در مورد ملاقات دختر و پسر در هنگام غروب

سلام دوستان عزیز امروز هستیم خدمتتون با یه بحث تازه از دکتر انوشه ، که این بحث راجب اینه که چرا دختر ها و پسر ها هنگام غروب همدیگه رو مایلند که ببینید و چرا ساعت 12 ظهر نمیبینند ،خب بعد به دماغ گنده دختر ها و پسر ها اشاره میکنه و اینکه تو تاریکی پسر ها طرف خودشونو فرشته و دختر طرفشون رو شاهزاده سوار بر اسب میبنند ، ما گوشه ای از صحبت های دکتر انوشه رو اینجا براتون مینویسم:"این دو سوال رو توی دانشگاه های دیگه هم از بچه ها پرسیدم حالا اینجا هم بد نیست که خدمت شما مطرح کنم چون این دو سوال مستقیم به همین بحث ما مربوطه ، قبل از اینکه وارد بحث روابط پسر و دختر در فضای دانشگاه و اینا بشیم این دو سوال رو به من جواب بدید ، بچه به عقیده شما  ، به عقیده شما چرا پسر ها و دختر ها معمولا دم غروب مایلا همدیگه رو ببینند چرا پسر ها و دخترا معمولا ساعت 12 ظهر همدیگه رو نمیبینند،حالا بحث دانشگاه و درس و کلاس نباشه ، کلا چرا پسر ها و دخترا معمولا دمه غروب دوست دارن همدیگه رو ببینند ، چرا شاعر میگه بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ، چرا نمیگه بی تو ساعت 12 ظهر از اون کوچه گذشتم ، چرا در اتاق خواب پدر ها و دختر ها نور های ملایم وجود داره